2024-03-28T11:28:39Z
https://jbiocontrol.areeo.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=10223
مهار زیستی در گیاهپزشکی
BCPP
2322-4223
2322-4223
1393
2
2
بررسی اثر دما روی واکنش تابعی کفشدوزک شکارگر Cryptolaemus montrouzieri روی شپشک آرد آلود مرکبات Planococcus citri
الهام
محصصیان
حسین
رنجبر اقدم
هاجر
پاکیاری
چکیده از جمله معیارهای مهم در ارزیابی یک دشمن طبیعی برای برنامههای مهار زیستی، داشتن واکنش تابعی مناسب به تغییرات تراکم طعمه یا میزبان میباشد. در این پژوهش، واکنش تابعی حشرات کامل نر و ماده و لاروهای سن سوم کفشدوزک شکارگر کریپتولموس در دماهای 15، 20، 25، 28، 30، 35 و40 درجهی سلسیوس، رطوبت نسبی 10±60 و دورهی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی روی تراکمهای مختلف پورهی شپشک آردآلود بررسی شد. تعیین نوع واکنش تابعی و برآورد پارامترهای مربوطه، طبق روش تجزیهی دو مرحلهای انجام شد. نتایج نشان داد که واکنش تابعی حشرات کامل ماده، نر و لارو سن سوم کفشدوزک در دماهای مورد بررسی، بهغیر از واکنش تابعی لارو سن سوم کفشدوزک در دمای 40 درجهی سلسیوس، از نوع دوم است. واکنش تابعی لارو سن سوم کفشدوزک در دمای یاد شده از نوع سوم بود. براساس برآورد پارامترهای واکنش تابعی، با افزایش دما از 15 تا 35 درجهی سلسیوس، بر قدرت جستجوگری حشرات کامل ماده و نر کفشدوزک افزوده شد و از زمان دستیابی بر طعمه کاسته شد، ولی در دمای 40 درجهی سلسیوس این روند برعکس بود. در مورد واکنش تابعی لارو سن سوم با افزایش دما از دمای 15 تا 28 درجهی سلسیوس، برقدرت جستجوی لارو سن سوم کفشدوزک افزوده شده و از زمان دستیابی بر طعمه کاسته شد، ولی در دمای 30 تا 40 درجهی سلسیوس این روند برعکس شد. نتایج این بررسی نشان داد تغییرات دما روی واکنش تابعی کفشدوزک کریپتولموس مؤثر است.
Cryptolaemus montrouzieri
شپشک آردآلود مرکبات
دما
واکنش تابعی
مهار زیستی
2015
02
20
1
11
https://jbiocontrol.areeo.ac.ir/article_101222_a3d34c12991a801f85fd086f74501a79.pdf
مهار زیستی در گیاهپزشکی
BCPP
2322-4223
2322-4223
1393
2
2
کنترل بیولوژیکی قارچSclerotium cepivorum عامل بیماری پوسیدگی سفید سیر با استفاده از قارچهای آنتاگونیست Trichoderma و Talaromyces در شرایط آزمایشگاه و گلخانه
رازک
مهدیزاده نراقی
اصغر
حیدری
حمیدرضا
زمانیزاده
سعید
رضایی
جعفر
نیکان
یکی از گستردهترین و مخربترین بیماریهای قارچی سیر بیماری پوسیدگی سفید با عاملSclerotium cepivorum است که هر ساله خسارات فراوانی به کشت و تولید این محصول مهم در کشور و از جمله استان همدان وارد میسازد. در حال حاضر رایجترین روش کنترل بیماری استفاده از قارچکشهای شیمیایی میباشد که آلوده کنندهی محیط زیست بوده، هزینهی زیادی در بر داشته و بهدلیل استفادهی مکرر و خاکزاد بودن عامل بیماری تأثیر چندانی در کنترل بیماری ندارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف کنترل عامل بیماری پوسیدگی سفید سیر با استفاده از قارچهای آنتاگونیستTrichoderma و Talaromycesبهروش زیستی در شرایط آزمایشگاه و گلخانه انجام یافت. برای این منظور ده جدایه از قارچهای آنتاگونیست فوق انتخاب شده و تأثیر آنها ابتدا در شرایط آزمایشگاه با استفاده از روشهای کشت متقابل، ترکیبات فرار، و ترکیبات غیر فرار بر قارچ عامل بیماری بررسی گردید. بررسیهای آزمایشگاهی نشان داد که شش جدایه که شامل دو جدایه از هر گونهی قارچ آنتاگونیست بودند بهطور معنیداری رشد قارچ عامل بیماری را کاهش دادند. در مرحلهی بعد فرمولاسیونهایی با استفاده از شش جدایهی فوق در بستر سبوس برنج تهیه گردیده و تأثیر آنها در شرایط گلخانه روی کنترل بیماری پوسیدگی سفید سیر ارزیابی شد. طرح آزمایشی کاملاً تصادفی و آزمایش دارای نه تیمار (شش فرمولاسیون زیستی، قارچکش کاربندازیم، شاهد آلوده، شاهد سالم) و چهار تکرار بود. نتایج آزمایشات گلخانهای نشان داد که بین تیمارها و شاهد آلوده از لحاظ درصد وقوع بیماری و شدت بروز آلودگی اختلاف معنیدار وجود داشت. بیشینه میانگین آلودگی در تیمار شاهد آلوده بهمیزان 82/53% و کمینه میانگین آلودگی بهترتیب در تیمار شاهد سالم بهمیزان (24/9 %)، قارچکش (23/11 %)، تیمار RBTh1 (33/11%)، تیمار RBTa2(37/11%)، تیمار RBTh2 (42/11%) مشاهدهشد. نتایج کلی این پژوهش نشان میدهد که امکان کنترل بیماری مهم پوسیدگی سفید سیر با استفاده از قارچهای آنتاگونیست وجود دارد.
بیماری پوسیدگی سفید سیر
سبوس برنج
سیر
فرمولاسیون
کنترل زیستی
2015
02
20
13
24
https://jbiocontrol.areeo.ac.ir/article_101223_d435395a6d6c9a861577434e478691f3.pdf
مهار زیستی در گیاهپزشکی
BCPP
2322-4223
2322-4223
1393
2
2
بازدارندگی، باکتری ایستایی و کشندگی عصارهی متانولی چهار گونه گلسنگ بومی ایران بر چند باکتری بیماریزای گیاهی
سلیمان
جمشیدی
سیدهمریم
شهیدی
بیماریهای گیاهی از مهمترین عوامل محدودکنندهی عمده در کشاورزی محسوب میشوند که هر ساله بخش قابل توجهی از تولیدات گیاهی را از بین میبرند. خطرات و تهدیدهای ناشی از استفاده مکرر و بیرویه از آفتکشهای شیمیایی برای مبارزه با بیماریهای گیاهی، سبب توجه ویژه به ترکیبات طبیعی، امن و دوستدار محیط زیست شده است. گلسنگها به سبب برخورداری از مواد ضدمیکروبی فراوان در سالهای اخیر، بهعنوان یکی از مناسبترین منابع ترکیبات طبیعی جایگزین مطرح شدهاند. در این پژوهش اثر بازدارندگی و کشندگی عصارهی متانولی چهارگونه گلسنگ جمعآوری شده از منطقهی ارسباران، آذربایجان شرقی شامل Pleopsidium gobiensis، Parmelina tiliacea، Anaptychia setifera و Lecanora argopholis روی چند باکتری بیماریزای گیاهی نظیر Pectobacterium atrosepticum،Pseudomonas syringe pv. syringae ، Xanthomonas arboricola pv. Juglandis و Rhizobium tumefaciens با روش نشر در آگار و نیز روش اندازهگیری حداقل غلظت بازدارنده و کشنده مورد ارزیابی قرار گرفت. همهی عصارههای گلسنگی بر هر چهار باکتری اثر کشنده و بازدارنده داشتند. با این حال، باکتری R. tumefaciens حساسیتی زیادی به این ترکیبات در مقایسه با سایر باکتریها نشان نداد. در روش نشر در آگار، عصارهی متانولی گلسنگ P. gobiensisتوانست با استرپتومایسین در بازدارندگی از رشد باکتری P. s. pv. syringae برابری کند. باکتری P. atrosepticum و X. a. pv. juglandis حساسیت بالایی به ترکیبات گلسنگی و استرپتومایسین نشان دادند. کشندهترین عصارهی متانولی مربوط به گلسنگ P. gobiensisبر باکتری X. a. pv. juglandisوعصارهی گلسنگ P. tiliacea بر باکتری P. atrocepticum با میزان کشندگی 8/2 میلیگرم بر میلیلیتر بودند. با توجه به نتایج این مطالعه بهنظر میرسد عصارههای گلسنگی از کارآیی قابل ملاحظهای برای مهار باکتریهای بیماریزای گیاهی داشته و در آینده میبایست مورد مطالعهی بیشتری قرار گیرند.
باکتری
گلسنگ
مهار زیستی
فعالیت ضدباکتریایی
ترکیبات طبیعی
حداقل غلظت بازدارنده و کشنده
2015
02
20
25
34
https://jbiocontrol.areeo.ac.ir/article_101224_34c4f5920721e997f151193354b3a645.pdf
مهار زیستی در گیاهپزشکی
BCPP
2322-4223
2322-4223
1393
2
2
بررسی تأثیر عصارهی آبی مغز دانهی چریش روی نرخ بقاء پورهی سن دو و بالغ Retithrips syriacus و میزان خسارت ناشی از آنها
مجید
عسکری سیاهوئی
فاطمه
طالعپور
راحله
غوثی
مصرف حشرهکشهای استحصالی از چریش برای کنترل آفات قدمت طولانی دارد. در این پژوهش، اثر کشندگی و ضدتغذیهای محلول 1، 2، 5 و 10 درصد عصارهی آبی استحصال شده از مغز دانهی چریش و غلظتهای1، 2، 3 و 5 در هزار حشرهکش تجاری نیکونیم (آزادیراختین یک درصد) روی مراحل پورهی سن دو و بالغRetithrips syriacus مورد بررسی قرار گرفت. مرگ و میر حشرات بهطور روزانه ثبت و محل تغذیهی حشرات بهعنوان شاخص ایجاد خسارت، شمارش شد. آزمایش بهصورت طرح کاملاً تصادفی با 9 تیمار و یک شاهد در 4 تکرار انجام و نتایج حاصل با استفاده از نرم افزار R ver. 2.15.1 تجزیه شد. نتایج نشان داد که دو تیمار 5 و 10 درصد عصارهی آبی، میزان بقاء حشرهی بالغ را بهطور معنیداری بهترتیب به 03/3 و 34/3 و پورهها را به 36/3 و 82/2 روز در مقایسه با شاهد (6/7 و 32/8 روز) کاهش دادند. تأثیر فرمولاسیون تجاری بیشتر از عصارهی آبی بود و بیشترین اثر را در تیمارهای 3 و 5 در هزار داشت که میانگین بقاء حشرهی کامل را بهترتیب به 54/1 و 52/1 و پورهها را به 14/2 و 64/1 روز در مقایسه با شاهد (15/9 و 25/7 روز) کاهش داد. همچنین بیشترین اثر بازدارندگی تغذیه مربوط به حشرهکش تجاری بود و برخی تیمارهای عصارهی آبی فقط روی پورهها اثر بازدارندگی تغذیه بالایی داشتند. در مجموع میتوان نتیجهگیری کرد که ترکیبات استحصالی از چریش پتانسیل خوبی برای کاهش نرخ بقاء و میزان خسارت تریپسها دارند.
چریش
آزادیراختین
تریپس
Retithrips syriacus
بازدارندگی تغذیه
2015
02
20
35
46
https://jbiocontrol.areeo.ac.ir/article_102996_bbbb96a1105168425f1bf05006147054.pdf
مهار زیستی در گیاهپزشکی
BCPP
2322-4223
2322-4223
1393
2
2
بررسی عملکرد ارقام مختلف گوجهفرنگی نسبت به بیماری پژمردگی باکتریایی (Ralstonia solanacearum) و کنترل زیستی این بیماری
حسین
میرزایی نجفقلی
سوما
نریمالی
میلاد
آیینی
سید محسن
تقوی
سعید
طریقی
محمد
جواهری
یکی از عوامل محدود کنندهی تولید گوجهفرنگی در دنیا بیماری پژمردگی باکتریایی با عامل Ralstoniam solanacearum L. میباشد. با توجه به اهمیت این بیماری در گوجهفرنگی، یافتن ارقام مقاوم و استفاده از عوامل کنترل زیستی میتواند یک راهکار مؤثر و بیخطر در کاهش خسارت این بیماری میباشد. در این پژوهش از ارقام فلات-111، سوپر کوین، سوپرسیاچ، پتو، فالکاتا، کال جی ان-3 و ارلی اوربانا استفاده شد. آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با یک عامل بیماری در دو سطح (آلودگی و عدم آلودگی) و عامل رقم با هفت سطح در چهار تکرار انجام شد. آنالیز آماری با نرم افزار SAS صورت گرفت. همچنین از عوامل آنتاگونیست Trichoderma harzianum T.BI، Bacillus subtilis B7وPseudomonas fluorescens CHAO برای ارزیابی تأثیر آنها در فاکتورهای رشدی و کنترل بیماری استفاده شد. در بررسی اثر ضدباکتریایی عوامل آنتاگونیست در محیطکشت، باکتری B. subtilis B7 و قارچ T. harzianum T.BI بهترتیب هالهی بازدارنده به قطر 5 و 3 میلیمتر ایجاد نمودند، اما باکتری P.fluorescens CHAO هیچ هالهای روی محیطکشت ایجاد نکرد. نتایج مقایسه میانگین شاخصهای عملکردی ارقام مختلف گوجهفرنگی نشان داد که از نظر شاخص طول ساقه رقم سوپر کوین کمترین کاهش و رقم ارلی اوربانا بیشترین کاهش طول ساقه را در تیمار آلوده نشان داد. در شاخص وزن تر اندامهای هوایی ارقام، رقم سوپر کوین کمترین و ارقام سوپر سیاچ، فلات و فال کاتا بیشترین کاهش وزن تر را نشان دادند. همچنین کمترین کاهش وزن خشک اندام هوایی در تیمار آلوده رقم سوپر کوین بود. نتایج استفاده از عوامل آنتاگونیست نشان داد، که قارچ T. harzianum T.BI و باکتری B. subtilis B7 از نظر شاخصهای طول ساقه، وزن تر اندام هوایی و ریشه و وزن خشک اندام هوایی و ریشه بهترین گزینه برای کنترل پژمردگی باکتریایی میباشند.
فاکتور رشدی
Ralstonia solanacearum
ارقام مقاوم
کنترل بیولوژیک
2015
02
20
47
57
https://jbiocontrol.areeo.ac.ir/article_103000_2497ca7aed45215037deb976f9a669d0.pdf
مهار زیستی در گیاهپزشکی
BCPP
2322-4223
2322-4223
1393
2
2
زنبورهای Aculeata و نقش آنان در حفظ تعادل طبیعی و مهار آفات گیاهی (با مروری بر گونههای ایران)
ابراهیم
ابراهیمی
در این مقاله نقش زنبورهای گروه Aculeata در کنترل طبیعی آفات و امکان کاربرد آنان در برنامههای کنترل کاربردی آفات با مرور گونههای موجود در ایران بررسی و میزبانهای آنان معرفی شده است. پتانسیلهای این گروه از حشرات در مهار حشرات و بندپایان آفت محصولات کشاورزی و راهکارهای حمایت و تقویت آنان مورد بحث قرار گرفته است. تاکنون حدود 1050 گونه از این گروه در ایران گزارش شده است که به گونههایی از خانوادههای Vespidae، Scoliidae، Sphecidae، Crabronidae، Mutillidae، Formicidae، Chrysididae، Tiphiidae، Bethylidae و Pompilidae که رایجتر و یا دارای نقش بارزتری هستند، اشاره شده است.
کنترل طبیعی
Aculeata
ایران
شکارگر
پارازیتویید
زنبور
2015
02
20
59
68
https://jbiocontrol.areeo.ac.ir/article_102995_198ffbb000c08e7f5a50273d80c54985.pdf
مهار زیستی در گیاهپزشکی
BCPP
2322-4223
2322-4223
1393
2
2
نوسانات و میزان پارازیتیسم مگس گلرنگ، Acanthiophilus helianthi روی ارقام مختلف گلرنگ در جنوب تهران
زهرا
دوستی
حبیب
عباسی پور
علیرضا
عسکریان زاده
مگس گلرنگ، Acanthiophilus helianthi یکی از آفات مهم گلرنگ در ایران میباشد. استفاده از پارازیتوئیدها بهعنوان یکی از روشهای مدیریت تلفیقی آفات همیشه مورد توجه بودهاست. بهمنظور بررسی میزان و نوسانات پارازیتیسم مگس گلرنگ توسط پارازیتوئیدها در سال 1391 هفت رقم گلرنگ شامل گلدشت، پدیده، زرقان، ورامین، PI، Acataria، Mec163 در مزرعهی تحقیقاتی دانشگاه شاهد (جنوب تهران) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و در 4 تکرار کشت گردید. پس از شروع گلدهی هر 7 روز یکبار نمونه برداری از قوزهها انجام گرفت. نتایج نشان داد که دو گونه زنبور پارازیتوئید بنامهای Microdontomerus annulatus (Spinola, 1808) (Hym.: Torymidae) و Ormyrus gratiosus (Forster, 1860) (Hym.: Ormyridae) در منطقه روی لارو و شفیره مگس گلرنگ فعال هستند. بیشترین درصد پارازیتیسم برای گونهی O. gratiosus در تاریخ 19 و 25 تیرماه روی رقم Mec163(3/12 درصد) مشاهده شد. در این تاریخ کمترین درصد پارازیتیسم در ارقام PI و پدیده با 58/6 درصد دیدهشد. بیشترین میزان پارازیتیسم توسط گونهیM. annulatus در طول زمان نمونهبرداری در ارقام پدیده بهمیزان 56/7 درصد و رقم Mec163 بهمیزان 52/7 درصد دیده شد. کمترین میزان پارازیتیسم در رقم ورامین (49/6 درصد) دیده شد. درمجموع میتوان نتیجه گرفت که بهدلیل استفاده از حشرهکشها برای مبارزه با آفات گلرنگ مخصوصاً مگس گلرنگ در مناطقی که گلرنگ کشت میشود مانعی برای فعالیت پارازیتوئیدهای مگس گلرنگ میشود. لذا استفاده از حشرهکشهای انتخابی و کاشت گیاهان گلدار بهعنوان مکانی برای زندگی پارازیتوئیدها میتواند سبب افزایش کارایی پارازیتوئیدها شود.
پارازیتیسم
مگس گلرنگ
Ormyrus gratiosus
Microdontomerus annulatus
رقم
جنوب تهران
2015
02
20
69
74
https://jbiocontrol.areeo.ac.ir/article_101227_63e66bdd6af693e16005f2c79121cd5d.pdf
مهار زیستی در گیاهپزشکی
BCPP
2322-4223
2322-4223
1393
2
2
آلوده شدن شب پرهی مینوز گوجهفرنگی Tuta absoluta توسط جدایهی بومی Heterorhabditis bacteriophora
المیرا
ابوترابی
زهرا
تنهامعافی
نماتدهای بیمارگر حشرات، انگلهای اجباری برای طیف وسیعی از حشرات هستند و در بسیاری از برنامههای مدیریت تلفیقی آفات بهکار گرفتهمیشوند. تأثیر جدایهی بومی از گونهی Heterorhabditis bacteriophora, Poinar (1975) روی لاروهای سنین مختلف شبپرهی مینوز گوجهفرنگیTuta absoluta, Meyrick (1917) به دو صورت گلدانی و آزمایشگاهی بررسی شد. جدایهیH. bacteriophora با استفاده از روش تلهگذاری لاروهای سن آخر پروانهی مومخوارGalleria mellonella, Linnaeus (1758) از خاک مزرعهی یونجه واقع در شهرستان فیروزکوه جداسازی شد. سپس برای بهدست آوردن جمعیت کافی از نماتد مورد بررسی، نمونههای بهدست آمده روی لاروهای سن آخر گالریا پرورش داده شدند. بوتههای گوجهفرنگی آلوده به شبپرهی مینوز از گلخانههای آلوده در شهرستان ورامین جمعآوری و سنین مختلف لاروی جداسازی شدند. در بررسی آزمایشگاهی، تعداد 10 عدد لارو سنین مختلف توتا بهطور جداگانه در ظروف پتری قرار دادهشدند. بههر ظرف پتری حاوی لاروهای آفت، تعداد 1000 عدد لارو عفونتزای سن سوم نماتد، اضافه شد و در شرایط آزمایشگاه نگهداری شدند. تیمار شاهد بدون اضافه کردن نماتد در نظرگرفتهشد. نتایج حاصل از بررسی آزمایشگاهی نشان داد که گونهیH. bacteriophora توانست 100 درصد لاروهای مورد بررسی را در مدت 48 ساعت بیمار نموده و باعث مرگ و میر آنها شود. تجمع لاروهای تغذیه کننده نماتد در سطح بدن لاشهٌ لاروهای بیمار، بعد از 72 ساعت، قابل مشاهده بود و لاروهای عفونتزای سن سوم و بهتدریج نماتدهای نر و ماده ظاهر شدند (شکل1- A). در بررسی گلدانی، پس از پرورش نشاء گوجهفرنگی، لارو و پروانهی بالغ شبپرهی مینوز، روی بوتهی گوجهفرنگی رها سازی شدند. پس از استقرار آفت، سوسپانسیونی با غلظت 103×2 عدد لارو سن سوم عفونتزای نماتد در لیتر آب تهیه و یک روز در میان بهمدت 4 روز روی سطح برگهای آلوده به شبپره، محلولپاشی شد. بوتههای گوجهفرنگی آلوده به آفت بهعنوان تیمار شاهد در نظر گرفته شد و با آب معمولی اسپری گردید. 96 ساعت پس از محلولپاشی، لاروهای شبپره بررسی و لاروهای غیرفعال و تغییر رنگ یافته از داخل دالانهای ایجاد شده درون پارانشیم برگ (شکل1- B). جدا و به ظروف پتری منتقل و با استفاده از روش وایت (White, 1927) نگهداری شدند. بررسی لاروهای آلوده توتا پس از 72 ساعت وجود نماتدها را روی سطح بدن آفت نشان داد. با آزمایش گلدانی مشخص شد که لارو سن سوم عفونتزای H. bacteriophora قادر است از دالانهای پارانشیمی ایجاد شده توسط توتا در سطح برگ نفوذ کرده و موجب 100 درصد آلودگی و مرگ لارو شبپرهی مینوز گوجهفرنگی گردد. این اولین گزارش از پارازیته شدن لارو آفت مذکور توسط H. bacteriophora در ایران است. پیشنهاد میگردد پژوهشهای تکمیلی در مورد بیمارگری این نماتد روی حشره مذکور انجام پذیرد.
مینوز گوجهفرنگی
کنترل بیولوژیک
نماتد انگل حشرات
2015
02
20
75
77
https://jbiocontrol.areeo.ac.ir/article_102975_ad435acbda6271106dc578585fe3f3cc.pdf
مهار زیستی در گیاهپزشکی
BCPP
2322-4223
2322-4223
1393
2
2
گزارش زنبور پارازیتویید Teleas rugosus Kieffer, 1908 (Hym.: Platygasteridae, Teleasinae) از ایران
مرتضی
شمسی
حسین
لطفعلی زاده
شهزاد
ایرانی پور
طی نمونهبرداریهایی که بهمنظور شناسایی فون زنبورهای خانوادهی Platygasteridae در استان آذربایجان شرقی بهعمل آمد. نمونههایی از جنسTeleas جمعآوری گردید. نمونهبرداریهای بهعمل آمده با استفاده از تلهی مالیز انجام گرفت. این گونه تحت عنوان Teleas rugosus Kieffer شناسایی گردید. این گونه برای نخستینبار از ایران گزارش میشود.
پارازیتویید
Teleasinae
گزارش جدید
ایران
2015
02
20
79
81
مهار زیستی در گیاهپزشکی
BCPP
2322-4223
2322-4223
1393
2
2
ارزیابی ایزوله های قارچ بیماریزای حشرات Paecilomyces fumosoroseus (Deutromycotina: Hyphomycetes) برای کنترل سفید بالک پنبه Bemisia tabaci (Hemiptera: Aleyrodidae)
رحیم
اسلامی زاده
احمد سعید
ب سجاپ
دزول خیفلی
ب عمر
نور آذورا
بینتی آدام
سفیدبالک پنبه یکی از آفات مهم در اقلیمهای مختلف کشاورزی از جمله مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری و همچنین محصولات گلخانهایی میباشد.بهمنظور بهدست آوردن یک عامل قارچی مؤثر برای کنترل این سفیدبالک تعداد ده ایزوله از قارچ P. fumosoroseus در مقابل آفت مذکور مورد ارزیابی قرار گرفت. قدرت جوانهزنی کنیدیهای قارچ با کشت آنها در محیط کشت PDA بعد از 24 ساعت در دمای 1±24 درجهیسانتیگراد اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که درصد جوانهزنی کنیدیها 100، 100، 1+98، 1+97 ، 1+96، 100، 1+95، 100، 2±98 و 1±97 درصد بهترتیب برای ایزولههای P.F.upm ، 49P.F. ، 24P.F.،40P.F.، 29P.F. ، 16 P.F.، 1P.F. ، 2P.F. ، 12P.F. بود. میزان تلفات مراحل مختلف رشدی سفیدبالک پنبه (تخم، پورهی سن اول، پورهی سن دوم، پورهی سن سوم و پورهی سن چهارم) بر اثر ده ایزوله از قارچ P. fumosoroseus با غلظت 106× 1 کنیدی در میلیلیتر در شرایط آزمایشگاه بررسی گردید. نتایج نشان داد که تلفات برای تخم، پورهی سن اول، پورهی سن دوم، پورهی سن سوم و پورهی سن چهارم بهترتیب 91-42 درصد، 90-38 درصد، 89-37 درصد و 86-41 درصد بودهاست. و ایزولهی P.F.upm با ایجاد تلفات 91، 90، 86 و 89 درصد بهترتیب برای تخم، پوره سن اول، پورهی سن دوم، پورهی سن سوم و پورهی سن چهارم بیشترین تأثیر را در مرگ و میر بین ده ایزوله به خود اختصاص داده است. تلفات ایجاد شده بر اثر ایزولههای دیگر بین 76-47، 74-38، 85-37 و 84-41 درصد بهترتیب برای تخم، پورهی سن اول، پورهی سن دوم، پورهی سن سوم و پورهی سن چهارم بوده است. تفاوت معنیداری بین مراحل رشدی آفت دیده میشود و یک رابط همبستگی خیلی قوی بین مراحل رشدی و ایزولههای قارچی مشاهده شد. غلظت های مختلف ایزوله P.F.upm ، 108× 1،107× 1، 106× 1، 105× 1و 105× 1کنیدی در میلیلیتر جهت ارزیابی LD50 انتخاب گردید و نتایج نشان داد که بعد از 6 روز تلفات در غلظت108× 1برای پورهی سن دوم به 95 درصد رسید و بین غلظتهای بهکار گرفته شده تفاوت معنیداری ملاحظه گردید وLC50 برای این ایزوله روی پورهی سن دوم بعد از 6 روز 105×77/2 کنیدی در میلیلیتر بهدستآمد. نتایج نشان داد که ایزولهی P.F.upm که از آلودگی طبیعی سفیدبالک پنبه بهدست آمده بود بیشترین تأثیر را نسبت به سایر ایزولههای مورد بررسی داشته است. اگرچه لازم است این نتایج در شرایط مزرعه نیز بررسی شود.
قارچ بیمارگر حشرات
Bemisia tabaci
Paecilomyces Fumosoroseus
زیست سنجی
کنترل بیولوژیک
مگس سفید
2015
02
20
82
91
https://jbiocontrol.areeo.ac.ir/article_101230_f1a90f8b160b3f7baf7bf213fafba5f0.pdf