2024-03-29T05:55:45Z
https://jbiocontrol.areeo.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=12295
مهار زیستی در گیاهپزشکی
BCPP
2322-4223
2322-4223
1397
6
1
معرفی باکتری Bacillus amyloliquefaciens UTB96 به عنوان یک عامل کنترل بیولوژیک مؤثر و تجزیه کننده آفلاتوکسین قارچی در شرایط آزمایشگاه
نگار
باقری
مسعود
احمدزاده
سلیمان
قاسمی
ملیحه
وحیدی نسب
شوکت السادات
قرشی
قارچ Aspergillus flavus میتواند روی طیف گستردهای از محصولات کشاورزی و موادغذایی رشد نموده و با تولید آفلاتوکسین موجب آلودگی آنها شود. یکی از روشهای مناسب برای کنترل آفلاتوکسین، استفاده از عوامل مهار زیستی است که با کاربرد باکتریهای آنتاگونیست مؤثر امکانپذیر است. هدف از این پژوهش، جداسازی و شناسایی جدایه برتر آنتاگونیست علیه این قارچ روی پسته و سپس طراحی یک محیط کشت صنعتی و بهینهسازی برخی شرایط رشد آن برای بهدست آوردن حداکثر زیست تودۀ باکتری Bacillus amyloliquefaciens UTB96 بود. این سویه توانست بهمیزان 38/98 درصد غلظت آفلاتوکسین را در پسته کاهش دهد. همچنین توانایی بالایی در جلوگیری از رشد قارچ و همچنین کاهش میزان آفلاتوکسین تولید شده بهمیزان 99/95 درصد نشان داد. علاوه بر این، ترکیبات فرّار سویه UTB96 توانست بهمیزان 44/14 درصد رشد قارچ را کاهش دهد. مؤثرترین فاکتورهای محیطی با استفاده از طرح آزمایشی پلاکت برمن، از نظر میزان اثر آنها بر تولید زیست تودۀ باکتری آنتاگونیست، غربال شده و در نهایت بهینهسازی تولید زیست تودۀ باکتری در محیط کشت طراحی شده با استفاده از فاکتورهای غربال شده انجام شد. نتایج نشان داد که ملاس نیشکر و شربت خیسانده ذرت بهترتیب در غلظتهای 10 و 2 گرم بر لیتر میتوانند بهعنوان منابع کربن و ازت صنعتی در تولید مورد استفاده قرار گیرند و شرایط بهینه فرآیند برای تولید حداکثر زیست توده در این محیط کشت شامل pH معادل 7، دمای 30 درجۀ سلسیوس و نسبت کربن به ازت 1:23 بود. در نهایت با اعمال این نقاط بهینه در محیط رشد باکتری در شرایط فرمانتور نیمه صنعتی میزان زیست توده بهاندازۀ 17/0 گرم بر لیتر و میزان قدرت آنتاگونیستی افزایش پیدا کرد. گونۀ Bacillus این تحقیق شباهتهایی با گونه B. velezensis نشان میدهد که بررسی ملکولی آن در حال انجام است.
آفلاتوکسین
پلاکتبرمن
ترکیبات فرّار
Aspergillus flavus
Bacillus amyloliquefaciens
2018
08
23
1
17
https://jbiocontrol.areeo.ac.ir/article_119371_0dd7647f589009daf526b3e57785c42c.pdf
مهار زیستی در گیاهپزشکی
BCPP
2322-4223
2322-4223
1397
6
1
تأثیر بسترهای غذایی جامد بر میزان اسپورزایی و تولید کیتیناز Trichoderma harzianum Tr6 و کنترل نماتد Meloidogyne javanica در گوجه فرنگی
نیلوفر
محمدی فشارکی
کیوان
بهبودی
رامین
حیدری
گونههای جنسTrichoderma از جمله عواملی بهشمار میروند که میتوانند با پارازیته کردن تخم و لارو نماتدهای انگل گیاهی، Meloidogyne spp. و همچنین القاء مقاومت گیاه در مقابل نماتد، منجر به کاهش خسارت آنها شوند. در این تحقیق تأثیر بسترهای غذایی جامد (دانه ارزن، دانه گندم و سبوس گندم) بر توان اسپورزایی Trichoderma harzianum Tr6 ، میزان تولید آنزیم کیتیناز و توانایی کنترل نماتد Meloidogyne javanica توسط آن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این آزمایش نشان داد بسترهای غذایی اثر متفاوتی بر اسپوردهی و کنترل نماتد داشتند. سبوس گندم بهترین بستر غذایی بوده که باعث تولید اسپور به میزان 1011×5/1 در هرگرم محیط کشت، 66/87 درصد مرگ لارو سن دوم نماتد و کاهش تفریخ تخم به میزان 66/13درصد در شرایط آزمایشگاه شد. سنجش آنزیمی کیتیناز نشان داد که Trichoderma کشت شده در سبوس گندم باعث تولید یکU/min در هر میلی لیتر میزان آنزیم شد. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که قارچی که روی سبوس گندم کشت شده نسبت به سایر بسترهای جامد کارایی بیشتری در کنترل نماتد درشرایط گلخانه داشته و شاخص گال در این تیمار 6/0 بود.
دانه ارزن
دانه گندم
سبوس گندم
Meloidogyne javanica
سنجش آنزیمی
2018
08
23
19
28
https://jbiocontrol.areeo.ac.ir/article_119372_d7b90c6f5baaae58ae24ce9ac04f3da4.pdf
مهار زیستی در گیاهپزشکی
BCPP
2322-4223
2322-4223
1397
6
1
بررسی تأثیر تعدادی از سویههای باکتریایی بر واکنشهای دفاعی خیار نسبت به بیماری پوسیدگی فوزاریومی ساقه و ریشه
الهام
اکبری مقدم
روحاله
صابری ریسه
پژمان
خدایگان
حسین
علایی
خیار یکی از مهمترین محصولات جالیزی ایران است که آفات و عوامل بیماریزا محدودکننده کشت این محصول بوده و منجر به کاهش عملکرد میشوند. مبارزه بیولوژیک بهترین روش مبارزه با بیماری پوسیدگی فوزاریومی ساقه و ریشه است. در این تحقیق اثرات آنتاگونیستی سویههای سودوموناس فلورسنت روی قارچهای مهم پوسیدگی ریشه خیار در آزمایشگاه و گلخانه بررسی شد. از میان جدایههای موردبررسی، جدایهی VUPf760 بیشترین میزان هاله بازدارندگی را علیه قارچهایFusarium oxysporum و Fusarium solani بهترتیب با 9 و 7 میلیمتر نشان داد. همچنین در شرایط گلخانه اثرات بازدارندگی این جدایهها بر بوتهمیری ارزیابی شد. بررسیها نشان داد که تیمار بذرها با جدایههای T17-4و VUPf5 به ترتیب 58 و 60 درصد شدت بیماری حاصل از قارچهای F. oxysporum وF. solani را کاهش دادند. ارزیابی فعالیت آنزیم پراکسیداز، فنل کل و پلیفنل اکسیداز نشان داد که هر دو جدایه قارچ بهتنهایی باعث افزایش فعالیت این آنزیمها در گیاهچه خیار شدند. اما فعالیت این آنزیمها در تیمار باکتری و قارچ بهصورت توأم، از میزان بالاتری برخوردار بود.
فوزاریوم
بیوکنترل
آنزیم
فاکتورهای رشدی
2018
08
23
29
42
https://jbiocontrol.areeo.ac.ir/article_119373_64eb11f15baae3816ed1e3eb6632bf2f.pdf
مهار زیستی در گیاهپزشکی
BCPP
2322-4223
2322-4223
1397
6
1
اثربخشی کاربرد همزمان ریزوبیوم بومی و میکوریز بر پوسیدگی ریشه و عملکرد لوبیا قرمز (.Phaseolus vulgaris L) در استان لرستان
علی
دهقانی
ناصر
پنجهکه
هادی
اسدی رحمانی
محمد
سالاری
مصطفی
درویشنیا
پوسیدگی ریشه لوبیا ناشی از قارچ Fusarium solani f.sp. phaseoli، بیماری مهم و اقتصادی محصول لوبیا در ایران است. امروزه بهرهگیری از روشهای منطبق با کشاورزی پایدار و حفظ محیط زیست در مدیریت بیمارگرهای گیاهی و نیز تا حدّ امکان به حداقل رساندن کاربرد سموم شیمیایی، ضرورت بسیاری دارد. این آزمایش جهت بررسی اثر کاربرد تیمارهای انفرادی و ترکیبی ریزوبیوم بومی، قارچهای میکوریز و مقایسه با تیمار شیمیایی در مزرعه در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1396 در مزرعه آزمایشی ایستگاه تحقیقات سراب چنگایی با استفاده از لوبیا قرمز رقم افق اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل جدایه برتر ریزوبیوم بومی Rhizobium etli b.v. phaseoli با شناسه ملیCCSM_B011401 (R)، میکوریز Rhizophagus irregularis (M1)، میکوریزهای R. irregularis+ Funneliformis mosseae (M1+M2)، میکوریزهای R. irregularis+ F. mosseae بهعلاوه باکتری ریزوبیوم R. etli b.v. phaseoli(M1+M2+R)، باکتری ریزوبیوم R. etli b.v. phaseoli + میکوریز R. irregularis (R+M1)، تیمار شیمیایی کاربرد قارچکش (F) و کرتهای شاهد که دارای آلودگی به بیمارگر، ولی بدون تلقیح ریزوبیوم و قارچهای میکوریزی بود. ریزوبیوم به شکل پودری با آغشته کردن بذور و قارچهای میکوریزی با افزودن به بستر بذر در زمان کاشت مایهزنی شد. نتایج نشان داد که بهترین تیمار آزمایش، تیمار ترکیبی تلقیح همزمان ریزوبیوم بومی و قارچهای میکوریزی بود که تعداد دانه در غلاف، وزن صد دانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک را به طور محسوس و معنی داری به ترتیب تا 34، 9/24 ، 6/51 و 38 درصد نسبت به شاهد افزایش و وقوع بیماری پوسیدگی ریشه لوبیا را به میزان 89 درصد کاهش داد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که همافزایی ناشی از تلقیح همزمان عوامل بیولوژیک ریزوبیوم بومی برتر و قارچهای میکوریزی میتواند به دلیل کاهش چشمگیر وقوع بیماری و بهبود عملکرد و اجزاء عملکرد لوبیا جایگزین مناسبی برای سموم و کودهای شیمیایی در این محصول باشد.
تلقیح همزمان
هم افزایی
پوسیدگی ریشه
مهار زیستی
کنترل شیمیایی
کود زیستی
2018
08
23
43
58
https://jbiocontrol.areeo.ac.ir/article_119375_8d0e4863ee9e1a8c8216e4620467c388.pdf
مهار زیستی در گیاهپزشکی
BCPP
2322-4223
2322-4223
1397
6
1
مطالعه فعالیت لیپوکسیژناز و فنیلآمونیالیاز در برنج تحت تنش قارچ عامل بیماری سوختگی غلاف، باکتری آنتاگونیست و القاءکنندههای مقاومت
مهدی
رستمی
سعید
طریقی
پریسا
طاهری
حشمتاله
رحیمیان
القا مقاومت به بیمارگرها از جمله راهکارهای مقابله با تنشهای زیستی در گیاهان می باشد. آنزیمهای فنیلآلانین آمونیالیاز و لیپوکسیژناز از جمله آنزیمهای دفاعی قابل القا هستند که در پاسخ به تنشهای زیستی، در گیاه تولید می شوند. این تحقیق با هدف بررسی اثر القاء کننده های زیستی (جدایههایی از باکتریsp. Pseudomonas) و شیمیایی (سیلیکات پتاسیم) بر میزان بیان با استفاده از Real time PCR و تولید آنزیمهای فنیل آلانین آمونیالیاز و لیپوکسیژناز پس از ایجاد آلودگی گیاهچه برنج رقم فجر به عامل بیماری سوختگی غلاف انجام شد. نتایج آنالیز بیان ژن لیپوکسیژناز در زمانهای صفر، 6، 12، 24، 48 و 72 ساعت بعد از ایجاد آلودگی نشان داد که حداکثر بیان ژن در کلیه ترکیبات تیماری در 72 ساعت بعد از آلودگی گیاه مشاهده شده ولی ترکیب باکتری آنتاگونیست و ماده القاکننده سیلیکات پتاسیم در مقایسه با دیگر ترکیبات تیماری در 6 ساعت اولیه آلودگی بیشترین میزان بیان را برای دو آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز و لیپوکسیژناز داشتند. آنالیز میزان بیان ژنها با استفاده از روش 2−△△CT نیز نشان داد که استفاده از ترکیبات تیماری در بازه زمانی صفر تا 6 ساعت اولیه آلودگی، سبب افزایش معنی دار در میزان پروتئین شدند که این تفاوت در ترکیب تیماری باکتری آنتاگونیست و ماده القاکننده سیلیکات پتاسیم برای آنزیم لیپوکسیژناز بیشتر از فنیلآلانین آمونیالیاز بود. افزایش بیان این ژنها با افزایش میزان فعالیت آنزیمهای متناظر ارتباط مستقیم داشت که نشاندهنده نقش مستقیم ژنهای دفاعی در فعالیتهای سیستم دفاعی گیاه است که با کاربرد سیلیکات پتاسیم و باکتری آنتاگونیست و القاکننده در گیاه میتوان میزان بیان آنها را افزایش داد.
مواد القاءکننده مقاومت
Rhizoctonia solani
برنج
2018
08
23
59
76
https://jbiocontrol.areeo.ac.ir/article_119377_f5b7de29cccc9f53607c9c1e88ec588b.pdf
مهار زیستی در گیاهپزشکی
BCPP
2322-4223
2322-4223
1397
6
1
بررسی اثرات کشندگی و دورکنندگی عصاره سه گیاه مختلف روی بید سیبزمینی Phthorimaea operculella و تأثیر روی میزان پارازیتیسم زنبور Trichogramma brassicae
فرشته
خرّمی
اثمر
سلیمان زاده
مریم
فروزان
حسین
نوری
مریم
علیخانی
بید سیبزمینی، Zeller Phthorimaea operculella یکی از آفات مخرب سیبزمینی در مزرعه و انبار است. در این پژوهش اثر کشندگی و دورکنندگی عصاره متانولی گیاهان توت آمریکایی، Maclura pomifera (Raf.) Schnied؛ پَر، Cotinus coggygria Scop و علف گربه، Valeriana officinalis L. روی مراحل مختلف زیستی بید سیبزمینی بررسی شد. همچنین اثر مؤثرترین عصاره روی درصد پارازیتیسم زنبور Bezdenko Trichogramma brassicae مورد بررسی قرار گرفت. کلیه آزمایشها در شرایط آزمایشگاهی با دمای 1 ± 26 درجه سیلسیوس، رطوبت نسبی 5 ± 65 درصد و دوره نوری 16 ساعت تاریکی و 8 ساعت روشنایی انجام شدند. عصاره متانولی علف گربه با LC50 معادل 28/262 و 74/170 پی پی ام بیشترین اثر کشندگی را بهترتیب روی مراحل تخم و لارو نئونات آفت داشت. عصاره علف گربه همچنین با میانگین اثر دورکنندگی 33/92 درصد بیشترین اثر دورکنندگی را روی لارو نئونات نشان داد و پس از آن گیاه پَر با 66/90 درصد و توت آمریکایی با 33/83 درصد، دورکننده بودند. در بررسی تأثیر عصارهها روی ترجیح تخمریزی حشرات کامل بید سیبزمینی نتایج پس از مدت زمانهای 24، 48 و 72 ساعت نشان داد که آفت تخمریزی روی غدههای تیمار نشده را ترجیح میدهد. همچنین دز زیرکشنده عصاره علف گربه روی درصد پارازیتیسم زنبور تریکوگراما اثر منفی نداشت و مقدار پارازیتیسم، 66/66 درصد برآورد شد.
بید سیبزمینی
اثر کشندگی
دورکنندگی
عصاره گیاهی
زنبور تریکوگراما
2018
08
23
77
87
https://jbiocontrol.areeo.ac.ir/article_119379_e07bcc49f1eb2466289160a514e48092.pdf
مهار زیستی در گیاهپزشکی
BCPP
2322-4223
2322-4223
1397
6
1
بررسی امکان استفاده از گیاه حامل به منظور افزایش پارازیتیسم شته جالیز، توسط زنبور پارازیتوئید Lysiphlebus fabarum
مرضیه
آسترکی
آرش
راسخ
پرویز
شیشه بر
حسین
ماهی
شناخت و ترجیح میزبان در پارازیتوئیدها بهطور عمده تحت تأثیر شایستگی کسب شده توسط نتاج قرار میگیرد. این ویژگیهای رفتاری از این منظر در مهار زیستی مهم هستند که میزبانهای مستقر روی علفهای هرز مجاور محصول بهعنوان یک منبع ذخیره برای پارازیتوئیدها، میتوانند در سیستم گیاهان حامل بکار گرفته شوند. در این مطالعه در شرایط آزمایشگاهی امکان استفاده از سیستم گیاهان حامل؛ گیاهان باقلای آلوده به شته سیاه باقلا (Aphis fabae Scopoli)، بهمنظور کنترل شته جالیز، Aphis gossypii Glover توسط زنبور پارازیتوئید Lysiphlebus fabarum (Marshall)(Braconidae: Aphidiinae) روی گیاهان خیار مورد بررسی قرار گرفت. در ابتدا جمعیت همسن از زنبور روی این دو گونه شته تشکیل شد و با معرفی جداگانه هر زنبور به ظروف پتری تهویهدار محتوی 15 پوره سن دوم شته سیاه باقلا و 15 پوره سن دوم شته جالیز، تأثیر گونهی شته میزبانی که والدین و نتاج در آنها پرورش یافتند، روی شایستگی زنبورهای ظاهر شده بررسی شد. مطابق نتایج، درصد پارازیتیسم زنبور روی شته جالیز بهطور معنیداری بیشتر از شته سیاه باقلا بود، همچنین زنبورهای ماده پرورش یافته روی شته جالیز بهصورت معنیداری بزرگتر از مادههای پرورش یافته روی شته سیاه باقلا بودند. نتایج نشان میدهد کاهش ترجیح شته سیاه باقلا (میزبان جایگزین) توسط زنبور L. fabarum ، میتواند منجر به افزایش پارازیتیسم شته جالیز (شته آفت) شود.
براکونیده
ترجیح میزبان
درصد پارازیتیسم
گیاه خیار
2018
08
23
89
99
https://jbiocontrol.areeo.ac.ir/article_119382_f27281974c3038beda775269c03d28b6.pdf
مهار زیستی در گیاهپزشکی
BCPP
2322-4223
2322-4223
1397
6
1
خاصیت ضد میکروبی باکتریهای لاکتوباسیلوس ریزوسفر گیاه Helianthemum ledifolium و خاک اطراف دنبلان بیابانی، Terfezia claveryi در استان گلستان (مقاله کوتاه علمی)
رقیه
حبیبی
کامران
رهنما
سید اسماعیل
رضوی
مرتضی
خمیری
محمد رضا
آصف
استفاده گسترده از مواد شیمیایی و آفتکشها همواره منجر به ایجاد خطراتی در سلامتی انسان، جانوران، وقوع تغییرات اکولوژیکی و عدم تعادل در پایداری محیط زیست شده است. در این مطالعه با نمونهبرداری از ناحیه ریزوسفر گیاه Helianthemum ledifolium و خاک اطراف دنبلانهای بیابانی از مناطق بیابانی استان گلستان، هفت سویه لاکتوباسیلوس گرم مثبت و کاتالاز منفی روی محیط کشتهای PDA، NA و MRS جداسازی و شناسایی شدند. آزمایشهای بیوشیمیایی نشان داد که دامنه رشد برخی از سویهها در اسیدیته 3 تا 8 قرارگرفت و توانایی رشد در دمای حداقل 15 و حداکثر 45 درجه سلسیوس داشته و قادر به تخمیر قندهای مورد آزمون بودند. با استفاده از توالی ژن 16S rDNA، سویههای R11، R12، R21، R22، R31، S11 و S12 گونه Lactobacillus plantarum تشخیص داده شدند. بالاترین میزان بازدارندگی در روش نشت در آگار با قطر هاله 11 میلیمتر در کنترل عامل بیمارگر گیاهی Pseudomonas syringae و باکتری Staphylococcus aureus توسط سویههای R31 و S11 بهترتیب مربوط به سویههای اطراف ریشه گیاه همزیست H. ledifolium و خاک اطراف دنبلان انجام شد. در فعالیت ضد قارچی حداکثر نرخ مهار رشد برای قارچهای Penicillium expansum و Fusarium solani بهترتیب 37/69 و 99/66 درصد بود. کاهش تشکیل اسپور پنیسیلیوم در مقایسه با شاهد مشاهده گردید. نتایج آماری براساس نرمافزار SAS و طرح کاملاً تصادفی نشان داد که باکتریهای اسید لاکتیک با منشا گیاهی و خاک توانایی ممانعت از رشد قارچ و باکتریهای بیماریزا را با طیف بالا دارند و میتوان از آنها به عنوان باکتریهای بیوکنترل در آلودگیهای پس از برداشت محصولات کشاورزی استفاده نمود.
همزیستی
قارچ دنبلان
لاکتوباسیلوس
خاصیت ضد میکروبی
کنترل زیستی
2018
08
23
101
106
https://jbiocontrol.areeo.ac.ir/article_119384_d5f040d2d3124412dd436b48d3382c78.pdf